6 کارهای بسیار ساده ای که می توانید برای صرفه جویی در کاشی کار انجام دهید

آرامگاه ملاحسن کاشی یکی از بناهای باقیمانده در این شهر بهشمار میرود که در اواخر سده دهم قمری، تقریباً در سال ۹۷۳، ساخته شده است. در سال ۲۰۰۸ (میلادی) به دعوت وزارت فرهنگ تاجیکستان چند تن از استادان کاشی کار نیشابوری به نمایندگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی برای مرمت آرامگاه رودکی سمرقندی به تاجیکستان اعزام گشتند. به دستور فتحعلیشاه قاجار، مجموعهای از عمارتها در سال ۱۸۴۸ میلادی در فاصله دو کیلومتری شهر سلطانیه و در کنار چمنزاری ساخته شد. شهر سلطانیه در دشت قرار گرفته و بارویی ندارد. ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ فیضی، لاله و مهجور، «بررسی عمارت موسوم به «سپهر برین» در دشت سلطانیه براساس منابع تاریخی و اسناد تصویری»، ۱۳۰. ↑ فیضی، لاله و مهجور، «بررسی عمارت موسوم به «سپهر برین» در دشت سلطانیه براساس منابع تاریخی و اسناد تصویری»، ۱۳۴. گفته میشود در گذشته وسعت سلطانیه بسیار بیشتر بوده و تا نیم فرسخ پیشتر باغها و خانههایی وجود داشته است. این افت موقعیت در گزارشهای سفرنامهنویسان عصر قاجار که از این شهر بازدید کردهاند نیز بهوضوح دیده میشود. در این دوره، جهانگردانی مانند اولئاریوس، شاردن، تاورنیه و دیگران از این شهر بازدید کرده و توصیفاتی دربارهٔ آن ارائه دادهاند.

اگر رسالهٔ محیطیه او به دست ریاضیدانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل دربارهٔ اندازهگیری دایره (محاسبهٔ عدد پی) بینیاز میشدند. کمتوجهی به توسعه شهری در دوران نادرشاه، به دلایلی همچون تحمیل هزینههای جنگ بر مردم و همچنین کشمکشهای قدرت پس از او، به همراه شرایط مشابه در زمان کریمخان زند، باعث شد سلطانیه جایگاه خود در عصر صفویه را از دست بدهد. تا اواخر قرن نهم، سلطانیه دیگر جایگاه پیشین خود را نداشت و بر اساس نوشتههای سفیران ونیزی آن دوران، جمعیتی حدود ۶ تا ۷ هزار نفر در این شهر ساکن بودند که بیشتر شامل مردم بومی بود و فعالیت تجاری چندانی در آن صورت نمیگرفت. بقایای بر جای مانده نشان میدهد که این بنا دژ عظیم و شکوهمندی بوده است که به دورهٔ ساسانی در ایران تعلق دارد و همچنین یادآور آیین مهری (مهرگرایی) در این سرزمین است و از کیلومترها مسافت قابل مشاهده است.

بررسی متون تاریخی و شواهد باستانشناسی نشانگر آثار مذهب و آیین شمنیسم در منطقه سلطانیه در دوران امپراتوری ایلخانان مغول میباشد. این افراد در نوشتهها و گزارشهای خود به جنبههای گوناگون وضعیت اقتصادی، کشاورزی و همچنین آثار تاریخی این دشت اشاره کردهاند. این نوع جهانگردی برای آشنایی با میراثهای هنری، فرهنگی، آدابورسوم و بناهای تاریخی با اهداف گوناگون ازجمله آموزشی و پژوهشی صورت میگیرد گفته میشود (شمس، امینی، ۱۳۸۸). در فاصلهای حدود پانصد متر به سمت جنوب غربی سلطانیه، آرامگاهی قرار دارد که در زبان محلی با نام کچه بورک یا کلاه نمدی شناخته میشود. در نقشهای که فردی به نام دوبو از سلطانیه ترسیم کرده است، تصویر این عمارتها نیز قابل مشاهده است. تل سلطانیه با دارا بودن چنین ویژگیای، انتخاب شد زیرا از آنجا امکان مشاهده گستردهتری به دشت وجود داشت. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کرده بود. میرانشاه دستور داده بود این سازه را ویران کنند و نقش قبر کرده، جسد را بیرون بیاورند… آنان بارها به خرابیهای گسترده سلطانیه اشاره کردهاند؛ خرابیهایی که بخشی از آنها ریشه در گذشتهای دور دارد و بخش دیگری از این وضعیت تحت تأثیر عواملی همچون طولانی شدن ماندگاری شهر در شرایط نامطلوب، پیامدهای زلزله سال ۱۲۰۳ هجری شمسی، یا حتی خرابیهایی است که به دوران فتحعلیشاه و جنگهای میان قاجارها و روسها نسبت داده میشود.

براساس مطالعات و بررسیهای انجام شده در دشت سلطانیه در عمق حدود ۶۰ سانتیمتری سرتاسر دشتی که به چمن سلطانیه معروف است، سنگ سفید سختی زمین را پوشانده که آب باران به این حد که میرسد متوقف میماند و ذخیره کاشی خزر میشود. استخراج برخی از مواد، از جمله بسیاری از عناصر کمیاب زمین و استخراج اورانیوم، با روشهای کمتر متداولی مانند شستشوی درجا انجام میشود: در این روش هیچگونه حفاری نه در سطح و نه در زیرزمین انجام نمیشود. برخی افراد بهراحتی سازگار میشوند، اما سایرین این تجربه را نامطلوب، آزار دهنده، منزویکننده یا حتی یک کار تمام وقت ناخواسته توصیف میکنند. اما بسیاری دیگر از صاحبنظران از جمله محمدعلی فروغی، همایون کاتوزیان و ضیاء موحد این نظر را رد میکنند. برخی اعتقاد دارند که صاحب این مزار از علمای حکمت الهی در دوران شاه اسماعیل یکم بوده و برخی دیگر او را همدوره با محمد خدابنده اولجایتو میدانند، عالمی که مسجد و مدرسهای در شهر تأسیس کرده است. سلطانیه از سمت شمال به طارم علیا (شهرستان طارم)، از شرق به حومه ابهر، از جنوب و جنوب غربی به شهرستان خدابنده و از غرب به شهر زنجان محدود میشود.